نشست بررسی نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در فیلم کوتاه ایران در انجمن سینمای جوانان تبریز برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، نشست بررسی نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در فیلم کوتاه ایران به همراه پخش و نقد فیلم کوتاه «رهایی » ساخته ناصر تقوایی محصول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سال ۱۳۵۰، روز شنبه ۲۱ اردیبهشت در سالن سینما تک مجتمع سینمایی تبریز برگزار شد.
رشید قربانی کارشناس برنامه، پیش از پخش فیلم به ارائه توضیحاتی در مورد جایگاه نهاد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در پا گرفتن مدیوم فیلم کوتاه در ایران پرداخت و گفت: در سالهای نیمه دوم دهه ی ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در کنار سینمای آزاد و سینمای جوان از ارکان اصلی در تثبیت و گسترش مدیوم فیلم کوتاه داستانی هستند. در این دوره تلویزیون ملی ایران در زمینه سینمای کوتاه فعال است اما تمرکز این نهاد بیشتر در مستندهای کوتاه است تا آثار کوتاه داستانی. برخلاف سینمای آزاد که در محیطهای دانشجویی و روشنفکرانه شناخته شده بود، کانون به دلیل گستره کشوری شرایط پخش و جذب مخاطب بیشتری داشت. با وجود اینکه عمده فیلمهای تولید شده در کانون مخاطب کودک و نوجوان را هدف قرار میدادند اما نوجویی در شیوههای بیان سینمایی در آثار تولید شده این نهاد بهخصوص در سه دهه ۱۳۴۰، ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ چشمگیر است. به نظر میآید که کانون تنها نهاد سینمایی کشور بود که آثار تولیدیاش مشخصههای بیانی خاص آن نهاد را دارا بود یعنی با وجود اینکه فیلمسازانی با سلایق زیباییشناسانه متفاوت در کانون فیلم ساختند اما همه آثار تولیدی بار زیباییشناسانه این نهاد را با خود به همراه دارند. عمده مشخصه این فیلمها وجود یک شخصیت مرکزی کودک یا خردسال، پیرنگی فاقد پیچیدگیهای برونگرایانه فراوان که منجر به پرهیز از ریتمهای تند و سریع میشد، تمرکز بر لحظات درونی شخصیتها با اتمسفری عمدتا غنایی و وجود یک زمان-مکان رئالیستی در بکگراند پیرنگ فیلمهاست.
وی ادامه داد: کانون در شکلگیری سینمای عباس کیارستمی نقش ویژهای داشت و کیارستمی طی سه دهه یکی از چهرههای اصلی تولیدات سینمایی کانون بود. اولین فیلم بهرام بیضایی (عمو سیبیلو) در کانون تولید شد. محمدرضا اصلانی اولین فیلم داستانی خود (بد بده و داستان پسری که میپرسد) را در کانون ساخت. پای فیلمسازانی چون ناصر تقوایی(رهایی) و مسعود کیمیایی (پسرک شرقی و اسب) را به مدیوم فیلم کوتاه داستانی کشاند و زمینهساز تغییر در زیباییشناسی سینمای امیر نادری (با فیلم ساز دهنی) و حرکت وی از سینمای تجاری به سمت سینمایی با رویکرد تجربهگرایانه شد.
پس از پخش فیلم و در بخش دوم جلسه، قربانی به تحلیل فیلم رهایی پرداخت و گفت: فیلم نمونه روایت سینمایی کوتاه متکی بر الگوهای ارسطویی است. که شخصیت اصلی کنشمند و پیرنگ متکی بر کشمکش که ایجاد وضعیت دراماتیک را با خود به همراه دارد، دو رکن اصلی در این ساختار محسوب میشود.
فیلم، داستان پسرکی به نام دادا است که ماهی کوچک قرمزی را صید میکند. ماهی خوراکی نیست اما زیباییاش چشم دادا و دیگر بچههای صیاد را گرفته است. کودکان خواستار معامله با دادا بر سر ماهی هستند که در این بین ماشو دوست دادا ماهی را دزدیده و متواری میشود. تعقیب و و درگیری بر سر ماهی به زخمی شدن ماشو توسط دادا میانجامد. پدر دادا که از این قضیه مطلع میشود دادا را در انبار خانه محبوس میکند. تنهایی دادا و ماهی در بین دیوارهای محبس به تامل دادا در مورد وضعیت ماهی میانجامد ودر نهایت وی ماهی را به دریا برده آزاد میکند.
فیلم، همچون تمامی آثار سینمایی داستانی تقوایی در دو دهه ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ از ساختار کلاسیک بهره میبرد و جنبههای برونگرایانه فیلم (همچون فیلمهای صادق کرده، نفرین و ناخدا خورشید) بر جنبههای درونگرایانه فزونی میجوید. همچون بیشتر آثار موفق کوتاه که الگوی ارسطویی را دنبال میکنند از مقدمهچینی تا به جریان افتادن موتور درام فاصله چندانی دیده نمیشود و این دو بخش به موازات هم پیش میروند. داستان فیلم در بازه زمانی طلوع تا غروب خورشید حادث میشود و در این بازه زمانی دادا شخصیت اصلی هر سه ساحت کشمکش را در رویدادهای نمایشی داستان، از سر میگذراند. وی ابتدا با کودکان بر سرماهی درگیر است ( کشمکش با اجتماع)، سپس با ماشو ( کشمش با فرد) و در نهایت در خلوت حبس به تامل در باب حبس و رهایی میپردازد (کشمکش با خویشتن). ماحصل این سیر تحول پایانی وی و آزاد کردن ماهی در دریا است.
قربانی ادامه داد: عمده فیلمهای این ساختار از تقارن بهره میگیرند که این امر در تقارن بین شخصیت اصلی و ماهی در نیمه دوم فیلم شکل میگیرد. تقوایی برای بیان تصویری مشابه وضع دو کاراکتر از حرکتهای پن نیم دایره در اولین مواجه دادا در انبار استفاده میکند تا حس حرکت دایرهوار ماهی در تنگ را در مخاطب ایجاد کند. تقوایی در ایجاد وضعیت متقارن از کوچکترین عناصر داستانی نیز غافل نمیشود. هنگامی که ماشو برای دادا که در انبار محبوس است، آب میآورد و قادر به رد کردن پیاله از میلههای پنجره نیست از کیسه پلاستیکی استفاده میکند که دادا در ابتدای فیلم ماهی را در آن اسیر کرده بود.
رهایی اولین تجربه تقوایی و هم اولین تجربه نعمت حقیقی فیلمبردار اثر در کار با رنگ است. این نوجویی در بیان در آن دوره سینمای ایران، نه یک تفنن که بر اساس نیاز داستانی است. در فیلم به خوراکی نبودن ماهی تاکید میشود و علاقه به ماهی نه یک عنصر غریزی (خوراک) که یک عنصر زیباییشناسانه است. از این رو فیلمساز و فیلمبردار قرمزی ماهی را در بستر رنگهای سرد و مات آبی دریا، آبی در خانهها و خاکستری دیوارهای خانهها قرار داده است. این رویکرد تصویری در پایان تشدید میشود. در سکانس پایانی که در غروب خورشید حادث میشود سرخی آفتاب بر دریا نیز تاثیر گذاشته است. برخلاف ابتدای فیلم که دریا در رنگ سبزی سرد به تصویر کشیده شده بود، حال در گرمای سرخ رنگ میبینیم که به یک هارمونی با رنگ سرخ ماهی درآمده است.