«ساختن یک فیلم کوتاه»
به قلم: روبرتو مولیترنی
ترجمه: صنم نادری
پیش تولید- قسمت دوم
- مهندس صدا
اگر فیلم ما یک فیلم صامت نیست، بنابراین قسمت اعظمی از داستان بر پایهی دیالوگها بنا میشود و اگر اینها نتوانند خوب شنیده شوند ریسک خراب کردن و قابل درک نبودن فیلم ما بالا میرود. واضح نبودن صدا در فیلم میتواند حتی بیشتر از کادربندیهای بد تأثیرگذار باشد. اگر فیلم ما کادربندی مناسبی نداشته باشد، میتوانیم سرنوشت آن را به دستان تصورات تماشاچی بسپاریم که چگونه آن را در ذهن خود تعبیر میکند و بدین ترتیب در تصوراتش مشکلات را حل و آنها را خوانا میکند.
وظیفهی مهندس صدا ضبط کردن جملات بازیگران و صداهای محیط به بهترین روش ممکن است. میتوانیم از دوبله و صداگذاری بعد از ضبط هم استفاده کنیم، اما روشی پیچیده است و نیاز به توانمندترین صداپیشگان دارد که البته پیدا کردن آنها نیز کار سادهای نیست.
مهندس صدا را میتوانیم از فضاها و روشهایی که قبلاً اشاره کردهایم نیز پیدا کنیم، درست مثل مدرسههای سینمایی و تأتری و البته از کنسرواتوآرها و آنهایی که دی جی هستند نیز میتوانیم کمک بگیریم. شاید با کار ضبط برای سینما آشنا نباشند اما مطمئناً از ما بیشتر به کارشان تسلط دارند. اگر تا به حال سَروکارمان به این دسته از کارها نیفتاده بهتر است به آنها اعتماد کنیم. اگر وسایل و کمکهای انسانی محدودی در اختیار داریم، میتوانیم این مشکل را با فراهم کردن یک میکروفون خوب حل کنیم که آن را به نوبهی خود یا میتوانیم از کسی قرض و یا کرایه کنیم و یا در بهترین شرایط بخریم: از میکروفونهای کلاسیک گرفته (آنهایی که ارزانتر هستند) تا مدلهای رادیویی (برای ضبط صدای بازیگران بسیار مناسب هستند و آنها را باید به درستی بر روی لباس بازیگران نصب کرد و فقط مدلهایی که از قیمت بالایی برخوردار هستند می وانند صدایی که میخواهیم را به ما بدهند، در غیر این صورت دیگر تداخلات رادیویی را که در فرکانس آنها ی افتد هم ضبط خواهند کرد) و مدلهای اسلحهای و نیمهاسلحهای یا شاتگانها (که میتوان آنها را بر دستگاه فیلمبرداری سوار کرد و به این ترتیب غیر از صدای بازیگران قابلیت ضبط صدای محیط را نیز دارد).
بومهایی که در فیلمها میبینیم را میتوانیم در خانه نیز آماده کنیم: یک میکروفون داینامیک با سیم و یا بیسیم را به دوربین فیلمبرداری وصل میکنیم و آن را به دسته یا پایهای متصل کرده، کسی آن را روی هوا بالای سر بازیگران نگه میدارد. در هر صورت بهتر است هدفونی در اختیار داشته باشیم و آن را به خروجی صدا در دوربین وصل کنیم تا مسقیماً کیفیت صدا را چک کنیم. میتوانیم برای تأیید کیفیت صدا از گرافیکهای صوتی که بسیاری از مدلهای دستگاههای فیلمبرداری از آن برخوردار هستند و آن را روی صفحه السیدی نمایش میدهند هم استفاده کنیم: توجه داشته باشید که هرگز امواج صدا زیاد پایین نباشد و هرگز محدودیت صدا از مرز قرمز خارج نشود.
- برنامهریز
برنامهریزی جزء فعالیتهاییست که به تولید مربوط میشوند. اغلب اوقات تصورات درباره تهیهکننده این است که او کسیست که گروه را فقط از لحاظ مالی تآمین میکند. این درست است اما این فقط به آن دسته از تهیهکنندگانی مربوط میشود که مدیر شرکتیست که تصمیم گرفته تا از لحاظ مالی پروژهی ما را حمایت کند؛ پیدا کردن این شخصیت و اینکه به چه نوع و چطور میخواهد از پروژهی ما حمایت کند جزء مواردی که در فصل قبل از آن حرف زدیم نمیشود. تهیهکننده دستیارانی دارد که پروژه را از زمان تولدش گامبهگام همراهی میکند.
تمام آنچه که گفته شد برای ما قابل اهمیت نیست چراکه همانطور که قبلاً گفتیم، فرض میکنیم که ما مسیری مستقل را در پیش گرفتهایم. با تمام اینها واجب است تا فردی تمام کارهای برنامهریزی گروه را برعهده بگیرد و همچنین به تمام امور مالی نیز رسیدگی کند. خود این شخص میتواند همان کسی باشد که کمک هزینهها را نیز یافته است. بهاینترتیب، در یک تولید کوچک، میبایستی توانایی جور کردن در و تخته با هم را داشته باشد.
بیشتر از اینکه او یک حسابدار و اقتصاددان باشد (گرچه از لحاظ بروکراتیکی میبایستی فرد ماهری وجود داشته باشد تا بتواند به تمام حساب و کتابهای گروه رسیدگی کند) باید کسی باشد که بتواند یک سری مدارک را آماده کند که مهمترین آنها نقشهی تولید است که در آن نیازهای تدارکاتی، در بازههای زمانی به دقت مشخص شدهاند؛ او باید تلاش کند تا این نقشه به دقت عملی شود و پیش رود. برنامهریز از طرفی میبایست توانایی آن را داشته باشد تا هر مشکلی در صحنهی فیلمبرداری (set) پیش میآید را حل و رفع کند: بازیگری که سر وقت حاضر نمیشود، طراحی صحنه که حاضر نیست، نوری که سوخته و تمام نیازهای حیاتی کارگردان و غیره…
به برنامهریز میتوان وظیفهی اجازه گرفتن از بازیگران و سیاهیلشگران برای پخش تصویرشان را نیز محول کرد. این وظیفهی برنامهریز است تا با بازیگران تماس بگیرد و همچنین با دیگر عوامل برای آگاه کردن آنها از زمان حضورشان در سِت فیلمبرداری: البته بعد از آنکه به آنها وظایف و کارشان و برنامه روزانهشان را یادآوری و تشریح میکند. اگر وسایلی کرایه کرده باشیم، این وظیفهی برنامهریز است تا در زمان مشخص تمام آن وسایل را برای کار کردن آماده کرده باشد.
برنامهریز، کارگردان را در تمام تصمیمگیریهایش که بهدنبال فیلمنامه میآید همراهی میکند و همواره به او امکانات تدارکاتی و اقتصادی را نسبت به نیازهای زیباییشناسی و هنری را که البته کارگردان سخنگوی طبیعی آن است گوشزد میکند.
دستیار میبایست از خصوصیت روانی و انسانی بالایی، با توجه به پیچیدگی و نیازهای لحظهای که در این کار وجود دارد، برخوردار باشد و همهچیز را به نفع روند و پیشرفت کار و پروژه پیش ببرد. اگر به اندازه کافی تجربه ندارد نباید نگران باشد چراکه در حین کار میتواند تجربه کسب کند؛ هم تجربه و هم توانایی برخورد با وقایع را.
مکانی یا مدرسهای وجود ندارد که بتواند برنامهریز/ تهیهکننده بسازد و آموزش دهد. میتوانیم فقط شخصی که به او اعتماد داریم و میدانیم که میتواند از عهده چنین مسؤولیتی بر بیاید را پیدا کنیم و کار را به او محول کنیم.
- افراد کمکی / علیالبدل
در یک صحنه فیلمبرداری واقعی، هر قسمتی دستیاران مخصوص به خود را دارد که به انجام وظیفهی هر بخش کمک میکنند. برای مثال، کارگردان دستیار خود را دارد، غیر از یک یا چند کمک کارگردان، بخش فیلمبرداری، مونتاژ و تولید نیز دستیاران خود را دارند. احتمالاً ما توانایی داشتن یک مدیر فیلمبرداری را نیز نداریم، چه برسد به اینکه بخواهیم دستیارانی نیز اختیار کنیم.
غیر از اینها در یک سِت فیلمبرداری واقعی میبایست افرادی حضور داشته باشند تا از پس کارهای خُرد و کوچک و در عین حال مهم برآیند: درست مثل کسی که کلاکت را انجام میزند یا افرادی که دستگاهها را آماده و جابهجا میکنند: مثل دوربینها و ریلهای فیلمبردار و غیره.
- کلاکت به چه کار میآید؟ این یک وسیله سمبولیک سینماییست، شاید اهمیت آن حتی از دوربین فیلمبرداری یا نوارهای ضبط نیز بیشتر باشد، اما هیچکس غیر از آنهایی که در این کار هستند نمیداند این وسیله دقیقاً چیست و به چهکار میآید و چرا باید اینطور که هست باشد. این وسیله به کار کسی که کار مونتاژ را انجام میدهد میآید؛ او میتواند در ابتدای هر صحنه هم شمارهی آن را بیابد و هم شمارهی برداشتها را (همانطور که میدانیم هر صحنه میتواند بارها تکرار شود؛ از جنبههای مختلف فیلمبرداری شود یا آن را بهتر انجام داد)؛ بهاینترتیب او میتواند متوجه شود چه صحنهای در برابر اوست و به چهچیز مربوط میشود. وقتی که این اطلاعات را به دیگر اطلاعات نوشته شده در برگههای فیلمنامه و برگههای برنامهریزی وصل میکنیم، کسی که کار مونتاژ را انجام میدهد میداند که میتواند آن برداشت را حفظ کند یا قسمتی از آن را بر مبنای کد زمانی که قبلاً منشی صحنه نوشته است، بردارد.
کلاکت همچنین به کسی که کار مونتاژ صدا را انجام میدهد نیز کمک میکند تا سریع صحنههای نو را تمیز دهد، چرا که در ستون صداها از لحاظ گرافیکی یک پیک ناگهانی و کوتاه ایجاد میشود.
دقیقاً برای این دسته کارها هستند که به یک یا چند نفر کمکی نیاز داریم،کسی که بتواند سریع برود و یک تکه پارچهی سفید برای پوشاندن انتهای صحنه تهیه کند، کسی که بتواند به دنبال بازیگرانی بفرستد که ماشین ندارند، کسی که بتواند کمکمان کند تا دوربینها را سوار پایههاشان کنیم و وسایل را جابهجا کنیم، کسی که کلاکت را بزند، ریلهای فیلمبرداری را جابهجا کند و چرا که نه؟ قهوه و چای بیاورد.
اگر بتوانیم بیشتر از یک نفر در اختیار داشته باشیم، میتوانیم آنها را بین بخشهای مختلف تقسیم کنیم و به این ترتیب به هر یک وظیفهی خاصی محول کنیم. اما بهتر است تا همه را آماده کنیم که بتوانند هر کاری انجام دهند چرا که اگر تعداد افراد گروه کم باشد، هر فرد میبایست کارهای مختلف و متفاوت زیادی انجام دهد و البته باید قابلیت انجام دادن آنها را نیز داشته باشد.