هدیه سلیمی متولد ۱۳۶۹ شهرستان سرپلذهاب کرمانشاه است و عکاسی را با حضور درکلاسهای عکاسی انجمن سینمای جوان کرمانشاه آغاز کرده است. وی با عضویت در واحد عکس انجمن سینمای جوان کرمانشاه، به مدت دو سال است که به صورت حرفهای در زمینه عکاسی مستند اجتماعی فعالیت میکند. در کارنامهی هنری سلیمی افتخاراتی چون: برگزیده جشنواره مداد قرمز، برگزیده جشنواره هنر مقاومت، برگزیده جشنواره کودک و زلزله، برگزاری سه نمایشگاه گروهی و پذیرش در چند فستیوال بینالمللی به چشم میخورد.
طاهره یزدانیان به بهانهی برگزاری شصت و دومین جشنواره منطقهای «شبدیز» گفتوگویی با محوریت موضوع عکاسی مستند و زنان با وی ترتیب داده که در ادامه میخوانید.
- چه چیز باعث شد به سمت عکاسی مستند سوق داده شوید؟ این سبک چه تاثیری در نوع نگاهتان به اطراف و زندگی داشته است؟
از آنجایی که عکاسی از ابتدای پیدایش خود به جنبه استناد و ثبت واقعیات پیرامونی گره خورده،عکاسی مستند جز لاینفک و جدایی ناپذیر برای این حرفه به حساب میآید. به نظرم عکاسان باهر نوع نگاه و نگرش و فارغ از اینکه در چه سبکی مشغول به فعالیت هستند، یک عکاس مستند نیز به حساب میآیند. این سبک از عکاسی همواره برایم جذاب بوده و نگاهم را به مسائل تا حدی عمیقتر و ریزبینتر کرده است. زمانی که شما از بافت اجتماع خود عکاسی میکنید برای لحظاتی هم شده وادار به فکر کردن میشوید. اینکه چرا هنجارها در اجتماع این گونه شکل گرفته است؟ و هزاران چرا و چگونهی دیگر
- در جشنواره شبدیز یک اثر پذیرفته شده دارید به اسم “تهران،گمشده در زمان” . کمی راجع به عکستان و اسمی که انتخاب کردید، توضیح دهید که کجا و به چه نحوی ثبت شده است؟
بله، این عکس در تهران خیابان ولیعصر ثبت شده و بهنظرم ایدهی بزرگی در پس آن تعداد بالا از ساعتها بوده است. باتوجه به اینکه هم کشورمان و هم تهران در طول زمان دستخوش مسائل بسیاری بوده، بهنظرم رسید که هر کدام از این ساعتها میتوانند بیانگر یکی از آن اتفاقات باشند و عابران پیاده هم جزیی از همان مردم تهران هستند که در طول تاریخ سرد و گرمهای بسیاری چشیدهاند.
- از نظر شما برگزاری جشنوارههای منطقهای تا چه حدی به دیده شدن عکاسان جوان کمک میکند؟
قطعا جشنوارههای منطقهای یکی از پررنگترین بسترها برای ارائه آثار عکاسان جوان هستند و به آنها فرصت میدهد که در معرض نقد قرار بگیرند و در کنار سایر تفکرها و عکاسان خودشان را محک بزنند. مهمترین بعد این دست جشنوارهها همین هم فکری و تعامل با سایر عکاسان است که شاید اگر جشنواره نبود، هرگز چنین فرصتی پیش نمیآمد.تجربه کردن و شنیدن تفکرات دیگران عاملی است که میتواند یک عکاس را به روز نگه دارد و همواره نیرو محرکهای باشد برای ادامه راه.
- پرسشها را به سمت موضوع عکاسان زن ببریم. جایگاه عکاسان زن در میان کلیت عکاسان را چگونه ارزیابی میکنید؟
عکاسان زن خصوصا در عصر حاضر در دنیای عکاسی حضوری قابل توجه داشتهاند و ثابت کردهاند که نه تنها در این وادی از قافله جا نماندهاند بلکه از نگاهی موشکافانهتر برخوردار هستند. امید است در آینده شاهد حضور زنان بیشتری در جامعه عکاسی باشیم هم از نظر کمی و صد البته کیفی.
- آیا به جنسیت در نوع دید عکاسی اعتقاد دارید؟ منظورم نگاه مردانه یا زنانه در عکاسی است؟
با توجه به تفاوت ذاتی زن و مرد ، تفاوت در نوع نگاه در یک سری مسائل بهخصوص دور از انتظار نیست.همچنین در دنیای امروز جامعه زنان با مسائلی روبروست که شاید یک هم جنس بیشتر و بهتر میتواند آن را درک و ثبت کند.اما اگر کلیتر به قضیه بنگریم، نباید برای دید در عکاسی تفکیک جنسیتی قائل شویم و بهتر است دیدگاهها را در عین تفاوت تحت عنوان “نگاه عکاسانه” بپذیریم.
- از نظر شما عکاسان زن در ایران با چه محدودیتهایی رو به رو هستند؟
بخش زیادی از دغدغهها و مسائل عکاسان زن همان مسائلی است که گریبانگیر زن در جامعه ایران است اما اگر به طور خاص به مسائل عکاسان زن اشاره کنم شاید استقلال زن در پروسه کاری و حرفهای عکاسیاش از مهمترین مسائل باشد.اینکه شما به عنوان یک زن تا چه میزان در راهی که برای حرفهتان انتخاب کردهاید آزادی عمل دارید، واقعا مسئله مهمی است.
- از عکاسان زنی که در حیطهی شما عکاسی میکنند کار کدام یک را میپسندید؟ آیا از آنها الگویی میگیرید؟
از عکاسان ایرانی بیشتر کارهای خانم نیوشا توکلیان را دنبال میکنم و بهنظرم ایشان میتوانند الگوی مناسبی برای عکاسان زن ایرانی باشند. با توجه به روندی که ایشان در زندگی حرفهای خود طی کرده، سعی داشتهام از این روند الگو بگیرم .این گونه نبوده که بخواهم به آثاری شبیه به کارهای ایشان برسم و یا اینکه نگاهی شبیه نگاه ایشان پیدا کنم اما سعی کردهام رفتار حرفهای و پشتکار ایشان را سرلوحه کار خود قرار دهم و در عین حال نگاه خودم را داشته باشم.
- در آخر اگر صحبت خاصی مدنظرتان هست بفرمایید.
باتشکر از توجه شما و وقتی که در اختیار بنده قرار دادید.امیدوارم جشنوارههای عکاسی از نظر کمی و کیفی به جایگاه بالاتری برسند و جوانان فرصت بیشتری برای دیده شدن پیداکنند. همانطور که میدانید امروزه جایگاه هنر و به طور خاص عکاسی بر کسی پوشیده نیست و اگر بتوانیم سرمایهگذاری بیشتری انجام بدهیم بدون شک نتایج چشمگیری خواهیم گرفت که میتواند کلید حل بسیاری از معضلات فرهنگیمان باشد.اما اگر قرار باشد هنرمند از لحاظ سواد و بینش از جامعه عقب بماند قطعا جامعه ضربات جبرانناپذیری متحمل خواهد شد.چرا که هنرمند قرار است به جامعه جهت بدهد و به گونهای سکان هدایت کشتی جامعه را برعهده دارد. پس از مسئولان تقاضا دارم هنرمندان را بیشتر دریابند و دغدغههایشان را جدی بگیرند تا آنها نیز بتوانند تفکرات و بینشهای خود را عمیقتر کنند و خدای ناکرده مصداق این عبارت نشویم: وای به روزی که بگندد نمک.