نقد وتحلیل فیلم کوتاه کوچه بسته ساخته مهرداد صادقی، شکارچی نهنگ ساخته سعید زمانیان و تماشاچی ساخته محسن باقریدستگردی
به قلم: عباس روزبهانی
کوچه بسته
کوچه بسته ساخته مهرداد صادقی، یک فیلم که با ریتمی تند و پرتنش از همان تیتراژ ابتداییاش آغاز میشود و تا انتها به همین شیوه پیش میرود. ما بیآنکه بدانیم داستان از چه قرار است فرار یک مجرم را دنبال میکنیم که یک سرباز به همراه یک نفر دیگر او را تعقیب میکنند. مجرم وارد خانهای میشود و پشت در پناه میگیرد. او به نوعی از دست مأمورین و قانون گریخته است اما نمیتواند از دست وجدان خویش فرار کند و همین وجدان بیدار است که او را به چنگ قانون میاندازد. فیلم به لحاظ فرم خوب است و کارگردانی، تصویر، موسیقی و صدا و همچنین جلوههای ویژه به کاربرده شده جسورانه و قابل قبول است که همه این عناصر به خوبی آنچنان در هم تنیده شده که مخاطب را تا انتها نگه میدارد اما مشکل فیلم، فیلمنامه آن است چرا که مخاطب نمیداند این فرد کیست و به چه جرمی در حال فرار است هرچند که اگر آن نوشتههای پایان فیلم که قبل از تیتراژ میآید اشارهای به ماجرای واقعی قتل یک پدر و دختر نمیکرد ما میتوانستیم نواقص فیلمنامه را تا حدودی نادیده بگیریم چون دیگر علت وقوع جرم به لحاظ دراماتیک در این نوع از فیلمها خیلی مهم نیست، بلکه این قضیه مهم میشود که یک فردی که اشتباهی را مرتکب شده است در نهایت باید تاواناش را بدهد. و در این فیلم، همین که مجرم اسیر قانون میشود میتوان آنرا به عنوان یک پایان قلمداد کرد اما وقتی فیلمساز در چند خط کلیت یک ماجرای قتل و عاقبت قاتل را بیان میکند ما پی میبریم آنچه دیدهایم تازه شروع ماجراست و اینجاست که مخاطب سرخورده میشود و این سوال پیش میآید که، پس چه نیاز است تا فیلمی ساخته شود که بخش عمده آن ماجرا از طریق چند خط نوشته بیان میشود.
شکارچی نهنگ
شکارچی نهنگ ساخته سعید زمانیان، یک فیلم فانتزعی و تخیلی زیبا است که بدون آنکه به حاشیه برود خیلی زود ما را وارد ماجرا می کند. در ابتدا بازی بازیگران که کمی غلو شده و رو بازی میکنند مخاطب را پس میزند اما همین که فیلم جلو میرود و این شیوه بازی را از دیگر بازیگران فیلم میبینیم متوجه تعمدی بودن این نوع بازیها و خواسته فیلمساز میشویم و به جای آنکه از فیلم فاصله بگیریم به آن علاقهمند میشویم. فیلم به لحاظ محتوایی تلخ و گزنده است و به مشکل بیکاری، تعدیل نیروی شرکتها، کارخانهها و ادارات میپردازد. معضلی که موضوع داغ، جنجالی و بحرانی وضعیت کنونی جامعه را مطرح میکند و به مخاطب نشان میدهد. اما ویژگی فیلم این است که این همین موضوع دردآور و مأیوس کننده را با نگاهی طنزگونه بیان میکند بدون آنکه سیاهنمایی کند. نقطه ضعف فیلم، فیلمنامه آن است که به خوبی پرداخت نشده و روابط علت و معلولی کاراکترها باسمهای به نظر میرسد که همین مسأله از باورپذیری فیلم میکاهد.
تماشاچی
تماشاچی ساخته محسن باقریدستگردی، یک فیلم پویانمایی ساده اما عمیق با پایانی غافلگیرکننده است. فیلم همانطور که از اسمش پیداست جمعیتی را در حالیکه دور یک میدان اعدام حلقه زدهاند را نشان میدهد که منتظر تماشا کردن و جان دادن فردی هستند که قرار است به دار کشیده شود. آن فرد مورد نظر به دار آویخته میشود و جمعیت از این اتفاق خرسندند و انگار که دارند یک نمایش جذاب دیدنی را نظاره میکنند. فیلمساز، جان دادن کسی که به دار آویخته میشود را به زیبایی هرچه تماتر به تصویر میکشد و اینجاست که ما با جان دادن همین فرد است که متوجه میشویم همه این افراد که به دور او جمع شده اند خودشان از مردگان هستند. اینجا معنا دگرگونه میشود و کارکرد قبلی خود را از دست میدهد و معنای تازهتری مییابد که ذهن را درگیر میکند و با به پایان رسیدنش مخاطب را به تفکر وا میدارد، هم راجع به آنچه در این فیلم دیده است و هم در مورد همه آن چیزهای مشابه درونمایه این فیلم که در جهان واقعی با آنها روبرو شده است.