ساختن یک فیلم کوتاه
به قلم: روبرتو مولیترنی
ترجمه: صنم نادری
مشکلات – قسمت دوم
- Casting
اینکه از بازیگران مختلفی برای کارمان تست بگیریم، یکی از لحظات جالب کار محسوب میشود: افراد گوناگون با آرمانهای عجیب و غریب.
خوب است که در لابهلای آنها بازیگران نیز وجود دارند، فقط کافیست فراخوانی را یا روی اینترنت و یا در مکانهایی که افراد مختلف شهر در آنجا تردد میکنند نصب کنیم. خواهیم دید که فقط در چند روز آینده در بین هزاران درخواست برای انجام دادن تست غرق خواهیم شد. سایتهایی نیز هستند که در آنجا میتوانیم رزومهی بازیگران را بیابیم و از بین آنها افراد مد نظر را انتخاب کنیم.
اما بهترین مکان برای پیدا کردن بازیگر، تأتر است چراکه مطمئنیم که ایشان تجربههای بازیگری و حرفهای دارند. فیلم کوتاهی که بازیگرانش بد باشند جای دوری نخواهد رفت. بهترین جملات فیلمنامه با بازی بد یک بازیگر میتوانند سلاخی شوند. از بین بازیگران تأتر باید آنهایی که نقشهای فرعی دارند را جدا کنیم: منظورم بازیگران دکلمهای، پر سروصدا و کمتر رئالیستی هستند. زمانی که فیلمنامه را مینویسیم به بازیگرانی که آن نقشها را بازی میکنند و نیز به توانایی آنها فکر کنیم. این روش به ما کمک میکند تا جملات مناسب بسته به شخصیت بازیگرمان بنویسیم: جملات روزمرهای که بازیگرانمان در طی روز آنها را به صورت عادی ادا میکنند. از مونولوگ و یا نقطهنظرهای پیچیده در مورد زندگی خودداری کنیم؛ اشتباهی که بسیاری از علاقهمندان به فیلمنامهنویسی در دامش میافتند چرا که در دهان یک بازیگر بیتجربه شکل شعاری میگیرد.
برپایهی عکس و رزومه بازیگران را انتخاب میکنیم. بازیگرانی که میتوانند برایمان جالب باشند را برای تست گرفتن دعوت میکنیم و به این ترتیب از ایشان میخواهیم تا گوشهای از هنرشان (که به کار فیلم ما میآید) را به ما نشان دهند. هنرآزمایی لحظهای حساس است چرا که از افرادی که نمیشناسیم میخواهیم تا وقت خود را در اختیار پروژهای قرار دهند که از لحاظ مالی چیزی نسیبشان نمیشود یا در بهترین شرایط مقدار بسیار کمی دریافت خواهند کرد.
هنگام تست گرفتن باید بازیگران را بارها ملاقات کنیم: چه برای اینکه با آرامش و ذهن باز تصمیم بگیریم و چه برای اینکه بررسی کنیم که آیا صحنه میتواند تحمل آنها را داشته باشد یا خیر. دربارهی بازی آنها بهتر است یادداشتبرداری کنیم: آن چیزهایی که دوست داریم و نداریم را بنویسیم و یادداشت کنیم برای آن شخصیتی که داریم کدام بازیگر زن یا مرد بهتر هستند. اگر با افراد زیادی ملاقات کنیم، خیلی ساده همه را زود فراموش میکنیم.
بازیگران را میبایستی بر اساس دو نیاز انتخاب کرد:
- شخصیتهای اول باید هم از توانایی بالای بازیگری برخوردار باشند و هم از لحاظ فیزیکی به شخصیتهایی که هنگام نوشتن فیلمنامه در ذهن پرورش میدادیم شباهت داشته باشند. بعدا وقتی دربارهی صحنهی فیلمبرداری حرف میزنیم به شما چند پیشنهاد برای پوشاندن عیب بازیگرانتان میدهم.
- خوب است تا شخصیتهای ردهی دوم یا سیاهی لشگران از چهرههای خاصی برخوردار باشند؛ اگر بازیگر توانایینیز باشند، چهره و بازی آنها به راحتی در هم ادغام میشود. یک چهرهی خاص که به صورت طبیعی میتواند احساسات را منتقل کند، جغرافیای انسانی فیلممان را غنی کند و به آن یک ارزش بیقیمت ببخشد. نمیتوانیم به این فکر کنیم که چون نقشهای دست دوم یا سیاهی لشگر هستند پس دوستانمان میتوانند از پس آن برآیند. اگر به چهره و بدن بازیگران فللینی و پازولینی به دقت نگاه کنیم، خیلی زود متوجه خواهیم شد آن چیزی که به نظر ما یک مسئلهی پیش پا افتاده است، در حقیقت یک رکن اساسیست. میبایست کارلو پیساکانه امروز را پیدا کنیم که در فیلم « آدمهای ناشناس» فقط به واسطه چهرهاش در نقش کاپانله ظاهر شد.
از لحاظ تهیه/اقتصادی بیشتر به نفعمان است تا برای بازیهای رده دوم از بازیگران زیادی استفاده کنیم حتی بیشتر از آنچه که تصورش را میکردیم. علت آن؟ از فرمول «بازیگر بیشتر ، تبلیغ بیشتر» استفاده کنیم. هر چقدر در پروژه ما افراد بیشتری مشارکت داشته باشند، جغرافیای انسانی فیلم ما بالا میرود. در حقیقت میتوانیم از فرمول یککلاغ و چندکلاغ در این مورد به نفع خود استفاده کنیم.
- لباس
لباس وسیلهای است که به واسطه آن بازیگر میتواند با بدنش ارتباط برقرار کند. یک فیلم ایتالیایی هست که اساساً بر این پایه ساخته شده است: فیلم دو مارشال با بازی توتو و ویتوریو دسیکا. در این فیلم این سؤال بارها مطرح میشود: «یک لباس میتواند روح یک شخصیت را آرام کند؟». به طور خاص از ما سؤال میکند آیا توتو که یک سارق است، میتواند به یک مارشال پلیس تبدیل شود و با به تن کردن لباس او به مانند مارشالها عمل کند؟ پاسخ مثبت است: البته اگر تغییر کمدی که در پایان فیلم صورت میگیرد و بسیار بحث برانگیز است را در نظر نگیریم.
انتخاب کردن لباس بازیگران کارسادهای نیست؛ به این پی خواهیم برد که هیچ چیزی در سینما ساده و پیش پا افتاده نیست چرا که به بازیگر در بهتر پرداختن به نقشش کمک بسیاری میکند.
طراحی لباس همراه با طراحی صحنه، به خلق فضای کار، در بازهی زمانی مد نظر ما کمک میکنند. سبک لباس پوشیدن تغییر میکند و همراه با آن، عادتهای پوشش، مشخصات جامعه را تعیین میکنند. با در نظر گرفتن امکاناتی که در اختیار داریم پیشنهاد میکنم به داستانهایی که در گذشته اتفاق افتادهاند فکر نکنیم، هرچند تاریخ آنها چندان هم دور هم نباشند. چرا که برای بهتر انجام شدن آن میبایست خیلی مطالعه و تحقیق کرده باشیم و قیمتی دارد که نمیتوانیم اجازهی انجام دادنش را به خودمان بدهیم چرا که ریسک آن هست که نتوانیم آن اتفاق تاریخی را به طور حقیقی تعریف کنیم و به این ترتیب در آن دخل و تصرف ایجاد کنیم. این در مورد طراحی صحنه نیز حکم می کند: نمیتوانیم به راحتی وسایلی پیدا کنیم و مطمئن باشیم که متعلق به قرن و تاریخ مد نظر ما هستند. در بسیاری از سریالهای تلویزیونی بارها شاهد بودهایم که بر روی وسایل مارک و نشانههای کارخانههای امروزی حک شدهاند.
به جای اینکه برای تهیه لباس بازیگرانمان از خیاط کمک بگیریم که خود از لحاظ مالی هم هزینهبر است و هم نیاز به وقت بیشتری میبرد، بهتر است از آنچه که در اختیار داریم استفاده کنیم یا در بدترین شرایط آنها را بخریم. در برخی بازارهای دست دوم فروشی میتوانیم اجناس مناسبی بیابیم که حتی فکرش را هم نمیتوانستیم بکنیم، لباسهای سربازی، لباسهای مخصوص مأمور قطار و غیره…
مشکل از آنجایی سر میزند که ما به لباسهای مخصوصی نیاز پیدا میکنیم، درست مثل لباس پلیس، لباس ژنرال، لباس خواهران راهبه، پدر روحانی: البته در این مورد میتوانیم به آرشیو لباسهای تأتر نیز سر بزنیم یا به فروشگاههایی سر بزنیم که میدانیم این سری لباسها را میفروشند. اگر توانستیم چیزی شبیه به آنچه که میخواهیم را پیدا کنیم میتوانیم با انجام دادن یک سری دخل و تصرف آنها را به مدلهای حقیقی نزدیکترشان کنیم. بعضیها را نیز به سادگی میتوانیم خودمان بدوزیم: لباس پدر روحانی و یا خواهران راهبه آنقدر هم مشکل نیستند: به یک یا دو تکه پارچهی سیاه نیازمندیم. حتی میتوانیم از آشنایانمان بپرسیم که آیا این لباسها را دارند و میتوانند در اختیار ما قرار دهند یا خیر.
باید حواسمان باشد استفاده کردن از ستاره، علائم و مدالهای ارتشی و یا پلیسی میتوانند جرم محسوب شوند. همینطور استفاده از اسلحههای سرد مثل چاقو یا تفنگ. همواره میبایست سرپوش قرمز رنگی روی دهانهی آنها وجود داشته باشد و بهتر است از حضور کارشناس مخصوص این وسایل در صحنهی فیلمبرداری بهره بگیریم.
- نور
باید بگویم ساختن یک فیلم کوتاه بدون کمک گرفتن از نورهای مصنوعی امکانپذیر است، اما داستان را باید در مکانهایی محیطسازی کنیم که امکان این کار را به ما بدهند؛ به این معنی که حداقل فضای خارجی و یا داخلی پرنوری داشته باشند. حاصل کار ناخودآگاه چیزی خواهد بود که ما عملاً هیچ نقش و کنترلی در آن از لحاظ ظاهری نداشتهایم.
چطور و مهمتر از همه چه نوع نورهایی به کار ما میآیند؟ اگر از حضور مدیر فیلمبرداری در کار بهره میگیریم بهتر است در این زمینه از او نظرخواهی کنیم چرا که او بسته به فضاهایی که در اختیار دارد و فضاهایی که به کار ما میآید بهتر میداند به چه چیزهایی نیاز داریم.
در شهرهای بزرگ ایتالیا، همچنین در چند شهر کوچک آن، در جاهایی که تأتر وجود دارد، شرکتهایی هستند که از آنها میتوانیم نور کرایه کنیم. البته اگر میتوانیم از لحاظ مالی اجازه این کار را به خودمان بدهیم: قطعاً درستترین روش همین است. میتوانیم نورهای گیرهدار بگیریم که به ما اجازه میدهند این لامپها را حتی در مکانهایی که فکرش را هم نمیتوانستیم بکنیم به آسانی نصب کنیم. بهاینترتیب میتوانیم افکت تقریباً (Stag Lighting Instruments ) اسپات به دست بیاوریم: لامپهایی که به ما نورهای بستهی مخروطی شکل میدهند. برای فضاهای بسیار تاریک بهتر است از نورهای قوی با ولتاژ بالا استفاده کنیم: حداقل۵۰۰W (یک لامپ خانگی در بهترین شرایط ۱۰۰W هستند) اینها نورهای سینمایی و تأتری هستند و طرزی ساخته شدهاند که میتوان آنها را روی غرفه مانندها وصل و جابه جا کرد.
هر نور برای خود گرمای رنگی خود را دارد که بسته به نوع لامپ، رنگ آن نیز تغییر میکند: نئون، هالوژن، لِد و غیره… که میتوانند در فضاسازی عکس و فیلم ما تأثیرگذار باشند. میتوانیم به واسطه ژلاتین یا ورقهای رنگی شفافی که در جلوی آنها قرار میدهیم رنگ لامپها را کمی تغییر دهیم یا بهبود بخشیم.
همراه با مشکلاتی که با نور داریم می بایست مشکل دیگری را نیز حل کنیم:
- مشکل با سیمهای رابط، خروجی برق، آداپتورها و همچنین مقاومت الکتریکی نقشهی مکان فیلمبرداری. رعایت نکردن این موارد میتواند واقعاً مشکلات بزرگی سر صحنه فیلمبرداری برای ما ایجاد کنند. اگر سر صحنه حاضر شویم و خروجی برق به اندازه کافی در اختیار نداشته باشیم یا سیستم الکتریکی فضا در نسبت با لامپهایی که در اختیار داریم متفاوت باشد یا مقاومت الکتریکی مکان مد نظر ما توانایی مقابله با ولتاژی که به کار ما میآید، با وجود تمام پروژکتورهای روشن و دیگر وسایل الکتریکی روشن، نداشته باشد، نمیتوانیم آنروز مطلقاً کار کنیم. وجود این مشکلات را بایستی خیلی زود شناسایی کنیم و خیلی زود راه حلی برایشان پیدا کنیم در غیر اینصورت میتوانند تمام نقشههای ما را بر هم بزنند.